به محض اینکه پیامبر از شیر گرفته شد، خداوند بهبزرگترین فرشتهاش مسؤولیت داد کرامتهای اخلاقی و همه نیکوییهای اخلاق جهان را شب و روز به وی آموزش دهد.
و من مثل سایه پیامبر (ص) را دنبال کردم، مانند بچه شتری که مادرش را دنبال میکند. هر روز پرچمی از اخلاق خود را برای من میافراشت و مرا امر میکرد که از او پیروی کنم.
می توانیم استنباط کنیم که الگوی مناسب پیامبر(ص) و اوصیای او هستند.
امیرمؤمنان در خطبه 87 هم اینگونه خودش را به ما معرفی میکند:
«و ألبَستُکُمُ العافیه.. مِنْ عَدلی و فَرَشتُکمُ المَعروفَ من قَوْلی و فِعلی و أرَیتُکمْ کَرائِمَ الأخلاقِ مِن نَفْسی»
از عدالت خود، لباس عافیت بر تن شما پوشانیدم. و توسط گفتار و رفتارم نیکی را برای شما گسترانیدم و کرامتهای اخلاقی در زندگی را از جانب خودم نشانتان دادم.
پس در اخلاق، سخن و عمل در کنار هم است. امیرمؤمنان(ع) میخواهد بگوید مدلی که من پیاده کردم یک مدل کاملا اخلاقی است. یعنی حکومت تابع اخلاق شده؛ اقتصاد تابع اخلاق شده. همهچیز تابع اخلاق شده است. دراینصورت، زندگی فرد انسانی میشود. اگر چنین اتفاقی نیفتد، به نظر نمیرسد چیزی اصلاح شود. آنچه از ظلم و ستم میبینیم، بهدلیل فقدان اخلاق است یا اینکه اخلاق تابع چیزهای دیگری شده است؛ تابع سیاست شده است، اخلاق تابع اقتصاد شده است.
برچسبها: اخلاق , نهج البلاغه
احترام در قرآن...